شاید درستش این بود که از همان ابتدا هیچ نمینوشتم و به همان صرف وقت و انرژی روی ویراستاری و صفحه آرایی معمولی قناعت میکردم.
داستان ما داستان آن تدارکات چی است که هیجان زده شده و جلوی دوربین می آید، هر کاری هم کند لنگش یک جایش بدجوری توی چشم است!
دلم برای Flaneur تنگ میشود گاهی...
پ.ن. (اضافه شده در 22 مهر ماه)
نوشته های فلانور دنباله یک سلسله یادداشت روی ستون آزاد بودن که بعد از تعطیلی انجمن و ستون آزاد روی دستم مونده بودن!
و شروع فلانور اونجا بود که تعداد یادداشت های ستون آزاد خیلی پایین اومده بود و من سعی میکردم با نوشتن روی ستون بحث هایی رو راه بندازم که به زنده موندنش بکنم که اون برد کوچیک واقعا میتونست به بچه ها توی نوشتن و خوندن کمک کنه...
داستان ما داستان آن تدارکات چی است که هیجان زده شده و جلوی دوربین می آید، هر کاری هم کند لنگش یک جایش بدجوری توی چشم است!
دلم برای Flaneur تنگ میشود گاهی...
پ.ن. (اضافه شده در 22 مهر ماه)
نوشته های فلانور دنباله یک سلسله یادداشت روی ستون آزاد بودن که بعد از تعطیلی انجمن و ستون آزاد روی دستم مونده بودن!
و شروع فلانور اونجا بود که تعداد یادداشت های ستون آزاد خیلی پایین اومده بود و من سعی میکردم با نوشتن روی ستون بحث هایی رو راه بندازم که به زنده موندنش بکنم که اون برد کوچیک واقعا میتونست به بچه ها توی نوشتن و خوندن کمک کنه...