خودکار مشکی

۱ مطلب با موضوع «گاه و بیگاه» ثبت شده است

یکم مهرماه . . .
نوشتنی ها بسیارند و این شب را هزار توی اندیشه که نه، خیال؛ فراگرفته است...

کارهای بسیاری برای انجام دادن هست. آهنگهای بسیاری برای نواختن، متون بسیاری برای نوشتن، داستان های بسیاری برای شنیدن، کتاب های بسیاری برای خواندن، نیاموخته های بی شمار برای آموختن... و زندگی این گونه است که میگذرد... و از ما هیچ، هیچِ هیچ باقی نخواهد ماند.

اما فقط کافیست به حد کافی زمان بدهید تا مردم فراموشمان کنند! و این تمام دنیا و زندگیست و این است که در نظر صاحب نظران به پشیزی نمی ارزد و این به ظاهر تناقض در شخصیت آنها جای می گیرد که آن همه غم دنیا را می خورند و اما در انتها به پشیزی نمی شمارندش... احتمالا چنین داستانی در وصعت فکری هر همچو منی جا نمیشود!

هر کس غم دین دارد هر کس غم دنیا،   بعد از غم رویت غم بیهوده خورانند!*

پ.ن.
1.
من یکشنبه ها مینویسم، شنبه ها کار خانه و آشپزی و  کتاب، اما هنوز است دلم جمعه ها غروب میگیرد!

2.
این استاد شجریان هم عجب موجودیست!

3.
حالا که بازار اعتراف داغ است، شاید اینجا هم یک اعتراف کوچک نوشتم!

* سعدی
Keen7
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۲ ، ۰۳:۵۷
حمیدرضا رحمانی