رضا ارجینی
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ
کلاس چهارم ابتدایی که بودم، معلمم آقای رضا ارجینی بود. خیلی دوستش داشتم؛ یادم نیست دقیقا چرا، ولی خیلی دوستش داشتم.
هرچند گاه به گاه از تنبیه بدنی استفاده میکرد اما چند چیز بود از کلاس او هیچ وقت فراموش نمیکنم.
تلاش در متوسط کردن همه کلاس... تجربه اولین تدریسهایم!
هرچند گاه به گاه از تنبیه بدنی استفاده میکرد اما چند چیز بود از کلاس او هیچ وقت فراموش نمیکنم.
آخرای بعضی روزها برامون شعر مینوشت پای تخته و درس میداد...
"دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و افسردگی"
یا حتی:
"به قبرستان گذر کردم کم و بیش... بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک رفته ... نه دولتمند برده یک کفن بیش!"
"دوست آن باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و افسردگی"
یا حتی:
"به قبرستان گذر کردم کم و بیش... بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بی کفن در خاک رفته ... نه دولتمند برده یک کفن بیش!"
تلاش در متوسط کردن همه کلاس... تجربه اولین تدریسهایم!
۹۲/۱۰/۰۳