خودکار مشکی

مقام اصلی ما گوشه خرابات است...

جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۶ ق.ظ
شاید درستش این بود که از همان ابتدا هیچ نمینوشتم و به همان صرف وقت و انرژی روی ویراستاری و صفحه آرایی معمولی قناعت میکردم.

داستان ما داستان آن تدارکات چی است که هیجان زده شده و جلوی دوربین می آید، هر کاری هم کند لنگش یک جایش بدجوری توی چشم است!

دلم برای Flaneur تنگ میشود گاهی...

پ.ن. (اضافه شده در 22 مهر ماه)
نوشته های فلانور دنباله یک سلسله یادداشت روی ستون آزاد بودن که بعد از تعطیلی انجمن و ستون آزاد روی دستم مونده بودن!
و شروع فلانور اونجا بود که تعداد یادداشت های ستون آزاد خیلی پایین اومده بود و من سعی میکردم با نوشتن روی ستون بحث هایی رو راه بندازم که به زنده موندنش بکنم که اون برد کوچیک واقعا میتونست به بچه ها توی نوشتن و خوندن کمک کنه...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۷/۱۹
حمیدرضا رحمانی

نظرات  (۳)

:D

۲۲ مهر ۹۲ ، ۰۱:۱۸ چه اهمیتی داره کی
اااا.... flaneur تو بودی؟:)
عجب آدمی! پس اون که توی یکی از شماره های ناوردا نوشته بود از اعضای محترم ناوردا برای اینکه به بنده این فرصت را دادن تا نوشته های خود را در ناوردا ثبت کنم، تشکر می کنم....
از خودت بود.
مثلا حالا الان اگه flaneur برگرده چی می گه؟
فکر نکنم حرف زدن یادش باشه!
مبارز هایی که هیچی نمی خوان
ایده آل هایی که بود و نبودش مثل همه.
همش همینه. بی نتیجه.
بی خیال
در عوض باید نام ببری کجاها و چطور ناموفق بوده ای.
چه عواملی،چه کسایی علت اصلی ممنوعیت های تو میشد.
یا چرا تلاش می کردی، چرا.
وقت و زمان هزینه برای چی بوده؟
بی خیال
باید آرمان هاتو فقط بلد باشی نام ببری.
مثل اصول دین
یا ترتیب اماما با شعر...
بی خیال
صدا توی فضا گم می شه.
و اونجوری که هر کسی دلش می خواد دنیا باشه،شاید خودش زندگی می کنه و بس!
پاسخ:
آره؛نوشته های فلانور دنباله یک سلسله یادداشت روی ستون آزاد بودن که بعد از تعطیلی انجمن و ستون آزاد روی دستم مونده بودن!
و شروع فلانور اونجا بود که تعداد یادداشت های ستون آزاد خیلی پایین اومده بود و من سعی میکردم با نوشتن روی ستون بحث هایی رو راه بندازم که به زنده موندنش بکنم که اون برد کوچیک واقعا میتونست به بچه ها توی نوشتن و خوندن کمک کنه...

به نظرم "مبارزهایی که هیچی نمیخوان" و "ایده آل هایی که بود و نبودشون مثل همه" یه ذره بی انصافین... این مبارزها شاید هیچی بدست نیاوردن؛ اما خیلی چیزا میخواستن...

اگر وقت کنم حتما درباره تجربیاتم مینویسم...

با تشکر.
هم تو فیسبوک مسیج گذاشتم برات هم ایمیل زدم هنوز جواب ندادی
ببینیم اینجا جواب میدی بالأخره:

کتابی که برات فرستاده بودمو دیدی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی